تار و تنبك عليزاده و حدادي به ياد علي اكبر شهنازي در هم پيچيد
نواي «تار» و «شورانگيز»، حسين عليزاده با همراهي تنبك پژمان حدادي در دومين شب از كنسرت «آن و آن» به ياد «علياكبر شهنازي» در هم پيچيد. به گزارش خبرنگار بخش موسيقي ...
نواي «تار» و «شورانگيز»، حسين عليزاده با همراهي تنبك پژمان حدادي در دومين شب از كنسرت «آن و آن» به ياد «علياكبر شهنازي» در هم پيچيد.
به گزارش خبرنگار بخش موسيقي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، دومين شب از تور كنسرت «آن و آن» شامگاه گذشته ـ 5 تير ماه ـ با حضور اين دو نوازنده و اجراي بداهه آنها به شبي از «علي اكبر شهنازي» اختصاص داشت.
حسين عليزاده در آغاز اين كنسرت با اظهار خوشحالي از حضوري دوباره در جمع مردم گفت: امشب دومين شبي است كه در كنسرت «آن و آن» به ياد يكي ديگر از استادان بزرگ موسيقي به صحنه ميرويم.
او اضافه كرد: قطعا تعداد استادانم در عرصه موسيقي خيلي بيشتر از اين پنج شب است، اما از آنجا كه تعيين كنندهترين اساتيدي كه تا آخر عمر مديون آنها هستم، اين پنج نفر هستند تصميم گرفتم تا اين كنسرتها را به ياد آنها برگزار كنم.
عليزاده با ياد كردن از زندهياد «علي اكبر شهنازي» و جايگاه ويژه او در عرصه موسيقي عنوان كرد: وقتي از شهنازي سخن ميگويم، احساس زندگي دوباره در من به وجود ميآيد و هيچ وقت اين حس را ندارم كه شهنازي ديگر در ميان ما نيست.
او همچنين از زندهياد حسن كسايي ياد كرد و افزود: اين احساس همچون صحبت كردن درباره حسن كسايي است كه هيچ وقت نميميرد، چون همه ما سالها و سالها با ني كسايي زندگي كرده و ميكنيم. البته ممكن است اين يادآوريها تكراري باشند اما اينها كساني هستند كه سرمايه و خاطرات زنده ما محسوب ميشود و هميشه وجودشان جاودانه است.
عليزاده تصريح كرد: استاد كسايي ديگر در قالب يك جسم نميگنجد بلكه در ذهنيتي است كه از قالب عادي خارج شده و براي تك تك ما به طور دايمي ثبت شده است، از اين جهت است كه ديگر نميتوانيم صورت او را تصوير كنيم اما آيا كسي در ميان شما هست كه امروز فكر كند حافظ از ميان ما رفته است؟ چه بسا كه هرگاه شانسي به دست آوريم و در حافظيه قدم بزنيم احساس طراوت ميكنيم.
اين آهنگساز و نوازنده بار ديگر به مرور خاطراتش از زندهياد «علي اكبر شهنازي» پرداخت و افزود: شهنازي كسي بود كه نور از او عبور ميكرد و اين جمله اغراق آميزي نيست، زيرا وقتي سر كلاس مينشست به غير از نغمات و وسواسي كه براي اجراي جملات داشت، وجود خودش اهميت پيدا ميكرد.
اين نوازنده برجسته تار و سه تار اضافه كرد: وقتي شهنازي از در هنرستان وارد ميشد، فضاي آنجا تغيير ميكرد و انگار نور در هاله او نميگنجد. وقتي كنارش مينشستيم نيز همين حالت را داشت. آن قدر زيبا بود كه اين حس همه ما را در بر ميگرفت و فكر ميكنم اين همان اصلي است كه مربوط به موسيقي ميشود، زيرا هنر نه مسابقه و نه به رخ كشيدن است.
عليزاده در ادامه توضيح داد: اينكه چه كسي بيشتر عشق ميورزد و بيشتر خودش را نميبيند در موسيقي و هنر اهميت دارد و ما وقتي در كنار شهنازي بوديم و نغمهاي را تكرار ميكرديم، او به گونهاي رفتار ميكرد كه حتي بياستعدادترين شاگرد كلاس جرات ميكرد بارها از او سوال كند و او هر بار با مهر پاسخ ميداد.
اين نوازنده و مدرس موسيقي در ادامه سخنانش به پدر زندهياد شهنازي اشاره كرد و افزود: او پسر ميرزا حسينقلي است كه به پدر تارنوازي ايران شناخته شده و فرزندي از او زاده ميشود كه اتفاقا راه پدر را در پيش نميگيرد، بلكه از همان ابتدا خلاقيت و درون خود را شكوفا ميكند و اين چيزي است كه در آن دوران منع شده بود.
او خطاب به دانشجويان و علاقهمندان موسيقي عنوان كرد: مسيري كه شهنازي در پيش گرفت همان توصيهاي است كه ما به دانشجويان موسيقي ميكنيم تا اين قدر اسير درسها نشوند، زيرا اين آموزهها تنها براي تجربه و يادگيري است و بايد در كنار آن خلاقيت و درون خودشان را شكوفا كنند.
عليزاده با يادآوري دوباره جايگاه ميرزا حسينقلي و تاثيري كه در روش شهنازي داشته، توضيح داد: او مربي سختگير در حد يك ديكتاتور بود، اما شهنازي كه فرزند اوست در چنين جايگاهي همه زمانبنديها را ميشكند و تا جايي پيش ميرود كه پدرش به او افتخار مي كند اما از آنجا كه شهنازي وجود و درون خود را كشف كرده بود راه پدر را ادامه نميدهد.
او خاطر نشان كرد: كاراكتر شهنازي به هيچ وجه در پدرش حل نميشود ،بلكه او شخصيت مستقلي پيدا ميكند و اين نكته بسيار جالبي درباره جايگاه ويژه شهنازي است كه به ما نشان ميدهد بايد گوهر وجودي خودمان را در موسيقي كشف كنيم و تنها در تقليد و تكرار خلاصه نشويم.
عليزاده همچنين به اجراي شب گذشته كه به «هوشنگ ظريف» اختصاص داشت اشاره كرد و افزود: ايشان يكي از بزرگترين اساتيد ماست. در حالي كه همان موقع با عشق سر كلاسهاي شهنازي حاضر ميشد و درس ميگرفت و براي ما عجيب بود كه استادي به اين بزرگي به دنبال كسب تجربه است، اما اين نكته به جايگاه ويژه شهنازي برميگشت.
اين نوازنده تار در بخش پاياني سخنان خود تاكيد كرد: شهنازي فقط رديف و آموزههايش اهميت نداشت ،بلكه او روحش را در ما ميدميد و اگر احساس و تيزهوشي داشته باشيم از سر كلاس چنين استادي كه علاقه و اعتماد را در خود جاري كرده است، حضور پيدا كنيم ابعادي را ميآموزيم كه به واسطه آن درون خودمان را كشف و رمز موسيقي را پيدا ميكنيم.