اگر تمام موزههايمان تعطيل شوند، 10 نفر هم اعتراض نميكنند
سيدمحمد بهشتي در آستانهي فرارسيدن روز جهاني موزهها تاكيد كرد: ما نبايد غصه بخوريم كه چرا موزههاي كمي داريم يا چرا موزههايمان در تراز دنيا نيستند؛ بلكه بايد غصه بخوريم ...
سيدمحمد بهشتي در آستانهي فرارسيدن روز جهاني موزهها تاكيد كرد: ما نبايد غصه بخوريم كه چرا موزههاي كمي داريم يا چرا موزههايمان در تراز دنيا نيستند؛ بلكه بايد غصه بخوريم كه چرا تقاضاي موزه داشتن در كشورمان اينقدر كم است.
به گزارش خبرنگار سرويس ميراث فرهنگي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، عصر روز گذشته، چهارشنبه 27 ارديبهشتماه، نشستي با عنوان «موزهها در جهان در حال تغيير» در موزهي هنرهاي ديني امام علي (ع) با همكاري انجمن مفاخر معماري ايران برگزار شد.
در اين نشست، رييس سابق سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري بيان كرد: موزه در كشورهايي اهميت دارد كه برايشان اين سوال مطرح ميشود كه كي هستند و سرزمينشان كجاست؛ اما براي كساني كه چنين سوالي مطرح نميشود، موزه اهميتي ندارد. ما معمولا در ادبيات عرفي خود هر آن چيزي را كه به درد نميخورد، ميگوييم به درد موزه ميخورد و اين بيشتر دلالت دارد بر اينكه ما چه دردي داريم كه آن را به دردنخور ميدانيم.
او ادامه داد: اگر درد ما فراتر از خوردن و خواب باشد، همهي زندگي براي ما موزه خواهد بود.
بهشتي تصريح كرد: موزهها اشيا را به صفتي پيش روي ما ميگذارند تا آن چيزي را كه فراموش كردهايم، به ياد بياوريم. موزهها براي اين هستند تا چيزي را كه ميدانستيم؛ اما فراموش كردهايم، به خاطر بياوريم.
او افزود: در واقع آنچه كه نسبت به آن دچار نسيان شدهايم، جنبهاي از وجود خودمان است و موزهها قرار است كمك كنند تا آن جنبه را به ياد بياوريم.
وي تاكيد كرد: ما فراموش كردهايم كي هستيم يا سرزمينمان كجاست و فكر ميكنيم كسي نيستيم و سرزمينمان هم ناكجاست. دليلش هم اين است كه در روزگاري زندگي ميكنيم كه به واسطهي تغييرات و تحولات، تعاملات جهاني به شدت توسعه يافته است.
او ادامه داد: اين تغييرات ما را دچار اين توهم ميكند كه فرهنگ، كيستي ما و كجايي سرزمين ما امري متغير است؛ يعني هيچ ثبات و سكينهاي در آنها وجود ندارد؛ درحاليكه فرهنگ اينچنين سطحي نيست و چنين تغييراتي را در نازلترين مرتبهاش ميتوان شاهد بود.
بهشتي بيان كرد: روزگاري، ما با فرشي كه ميبافتيم، با خانهاي كه ميساختيم، با غذايي كه ميپختيم و با لباسي كه ميپوشيديم، ميگفتيم كي هستيم؛ اما امروز با نوكيا و سامسونگ سروكار داريم. آيا اينها ميگويند كه ما چه كسي هستيم؟ اينها حتا نميگويند ژاپنيها و كرهييها چه كساني هستند.
او با اشاره به اينكه اين تغييرات پردهاي است كه بر كيستي ما كشيده ميشود، گفت: در اين راستا نقش موزهها بسيار پررنگ ميشود؛ زيرا آنها فقط ماموريت دارند كه بگويند مردم كيستند.
وي با بيان اينكه «ايكوم» جهاني هر سال شعاري را براي روز جهاني موزهها در نظر ميگيرد و امسال شعار «موزهها در جهان در حال تغيير» را برگزيده است، ادامه داد: مهمترين مساله دربارهي موزهها اين است كه تقاضا و پرسش در ما پديد آيد و موزهها نيز وظيفهي خود بدانند كه اين تقاضا را پاسخ دهند تا به اين ترتيب از كاربري انبار اشياء خارج شوند؛ البته اين تقاضا زماني دامن زده ميشود كه حالمان كمي خوب شود.
بهشتي با اشاره به اينكه گاهي متوجه كردن مردم به چنين موضوعاتي به نظر سخت ميرسد، گفت: اما مردم خيلي مشكل نيستند؛ زيرا آنها هنوز دست از نوروز برنداشتهاند و نوروز به مثابهي آيينهاي است كه نشان ميدهد ما چه كسي هستيم. در واقع اكنون انقطاع فرهنگي وجود ندارد؛ ولي بدحالي فرهنگي وجود دارد.
او در پايان اظهار كرد: اميدوارم به محيط پيرامون به مثابهي آيينه نگاه كنيم، بويژه معماران، كه به نظرم حاصل كار آنها روي زمين ديده ميشود و در روي محيط اثر ميگذارد. ساختمانهايمان بايد موزهاي باشند تا به ياد مردم بياورند كه چه كسي هستند، نه اينكه حالمان را بد كنند.
به گزارش ايسنا در ادامهي اين نشست، محمدرضا كارگر ـ رييس سابق موزهي ملي ايران ـ مطالبي را دربارهي موزه و كاركرد آن بيان كرد.
او ابتدا با طرح اين پرسش كه آيا تا به حال تاريخ را نگريستهايم كه ببينيم چه زماني حالمان خوب بوده است؟ گفت: من بررسي كردهام كه هر زمان به كشورمان تجاوز شده، حالمان خوب بوده و هر وقت اين اتفاق رخ نداده، هنر و معماري ما راكد مانده است.
وي با بيان اينكه ما يك جامعهي تاريخگرا و باستانگرا هستيم، گفت: خيليها معتقدند يك اثر هنري حاصل تعامل انسان با محيط پيرامون خود است؛ بنابراين چنين اثري نميتواند ارتباط انسان با گذشتهي خود را نشان دهد؛ زيرا آن اثر بيانكنندهي بهترين و بدترين حالات مردم است. در واقع آثار هنري خلق ميشوند تا حال آن روز جامعه را بيان كنند.
او با اشاره به اينكه معتقدم جوامع در سه حالت گذشته، امروز يا فردا زندگي ميكنند، افزود: برخي جوامع مانند ما فقط در گذشته زندگي ميكنند و اين زندگي در گذشته، گاهي حال ما را بد ميكند؛ زيرا يك نوع خودبزرگبيني و رضايتي به ما ميدهد كه سبب ميشود جوامع ديگر را نبينيم و اينگونه ميشود كه ميگوييم، ژاپنيها آيكيو ندارند، عربها موجوديت ندارند و… .
وي با بيان اينكه زندگي كردن در گذشته يك مرض بزرگ است، تاكيد كرد: البته نبايد اينگونه باشد كه اصلا نگاهي به گذشته نداشته باشيم؛ ولي اينكه بخواهيم مرتب افسوس گذشته را بخوريم، يا اينكه بخواهيم آن را احيا كنيم، كار درستي نيست.
كارگر در ادامهي سخنان خود با اشاره به اينكه موزهها با وجههاي مختلف تاريخي، هنري و اكوموزه ايجاد ميشوند، اظهار كرد: رسالت موزههاي تاريخي اين است كه گذشته را بزرگ كنند و به آن حيات ببخشند كه گاهي حتا هالهي تقدس نيز در آن ايجاد ميشود. اين در حالي است كه برخي موزهها مانند «لوور» حاصل غارتگري از كشورهاي ديگر هستند و اگر انبار تاريخي كشورهاي ديگر غارت نميشد، چنين موزههايي هم ايجاد نميشدند.
او دربارهي موزههايي كه به شكل اكوموزه هستند نيز توضيح داد: رسالت اين موزهها اين است كه يك نوع از زندگي و تعامل انسان با محيط را نشان دهند و تلاش ميكنند كه تعامل به همان شكل باقي بماند. انتقادي كه به اين نوع موزهها ميتوان وارد كرد، اين است كه مردم به شيء تبديل و كم كم فريز ميشوند تا گردشگران با آنها عكس بگيرند. اين اقدام نتيجهي اكوموزه است كه به نظر ميرسد توهيني بالاتر از اين نباشد.
كارگر ادامه داد: برخي معتقدند چون از گذشته فاصله گرفتهايم، حال امروزمان خوب نيست؛ ولي من ميگويم چون خيلي به گذشته چسبيدهايم، حالمان خوب نيست.
او در ادامه اظهار كرد: نظري وجود دارد مبني بر اينكه موزهها تا به امروز پنج نسل را گذراندهاند و از شيء محور بودن به انسانمحور بودن رسيدهاند، به اين تريبت ديگر اشيا، محور نيستند؛ بلكه ابزاري هستند تا ما به نيازهاي خود پاسخ دهيم.
او گفت: 70 سال قبل كه موزه توسط «آندره گدار» وارد ايران شد، موزهها نسل دوم خود را پشت سر ميگذاشتند. در نسل اول يكسري اثر چيده شده بودند؛ اما زماني كه گدار آمد، موزهها تقسيمبندي شده بودند و تا به امروز موزههاي ما همانطور باقي ماندهاند.
وي در اينباره گفت: موزهي ايران باستان كه من 11 سال مدير آن بودم، همان موزهاي است كه آندره گدار ساخت. اگر خيلي تلاش كرده باشيم آن را تغيير دهيم، اين بوده كه كفسازي يا نورپردازي آن را نو كرديم؛ ولي نظام موزهداري ما تغيير نميكند. به نظر ميرسد بايد آن را تعطيل كرد تا چيز ديگري از نو ساخته شود.
محمدرضا كارگر تاكيد كرد: موزه ميتواند به بسياري از تعاملات امروزي كمك كند؛ البته نه با اين وضعيتي كه امروز داريم و با اين نگاهي كه به موزهها وجود دارد. موزهها در حال خارج شدن از گردونهي اجتماعي هستند. در همين جامعهاي كه تاريخگراست، اگر همهي موزهها تعطيل شوند، 10 نفر هم اعتراض نميكنند؛ زيرا موزهها در زندگي مردم جريان ندارند.
به گزارش ايسنا در پايان اين نشست، فريال جواهريان ـ معمار ـ مطالبي را دربارهي نوع معماري موزهها بيان كرد.
او تاكيد كرد: در ميان همهي ساختمانها، موزه فرهنگسازترين است و در هر دولتي معماري خاصي در آن مقطع زماني ايجاد شده است كه به طور مثال به معماري صنعتي در دوران سازندگي ميتوان اشاره كرد.
وي اضافه كرد: اكنون 12 موزهي منطقهيي در حال ساخته شدن است كه يكي از آنها كارخانهي «ريسباف» در اصفهان است.