من از شما هم مستقلام
گفتوگو اعتماد با ماني حقيقي از اعضاي هيات داوران جشنواره فيلم فجر
سميه عليپور
عكس: مريم مجد
من هر كاري دلم بخواهد و صلاح بدانم ميكنم. من هم در همين جامعه و با همين آدمها زندگي ميكنم و ميدانم حضور من به عنوان داور در جشنواره فجر چه واكنشهايي به همراه خواهد داشت. من نه تنها از تكتك اعضاي هيات داوران كه در كنارشان حضور داشتم مستقل هستم، بلكه از شما، از منتقدين، از تماشاگران و از باقي نظريهپردازان هم مستقل هستم. من از كساني كه چنين توقعي از من نداشتند هم مستقلم و كاري را كه خودم فكر ميكنم درست است انجام ميدهم. زماني كه به برنامه «هفت» رفتم هم خيليها تعجب كردند. اين نخستين باري بود كه من در نسبتي با صداوسيما قرار ميگرفتم
ماني حقيقي فيلمسازي كه سالها به عنوان كارگرداني مستقل در سينماي ايران شناخته شده، با حضور در هيات داوري بخش فيلمهاي اول سي و يكمين جشنواره فيلم فجر تعجب بسياري از دوستداران سينمايش را برانگيخت. اما تعبير حقيقي از اين حضور و پذيرش مسووليت در هيات داوري چيزي جدا از ذهنيت كساني است كه با اين حضور متعجب شدند. او معتقد است جشنواره فيلم فجر متعلق به همه سينماگران سينماي ايران است و خالي كردن عرصه موجب ميشود افرادي وارد ميدان شوند كه چندان علاقهيي به بقاي سينماي ايران ندارند. حقيقي كه به تازگي با ساخت «پذيرايي ساده» بحثهاي زيادي را در مطبوعات به وجود آورد، در گفتوگو با «اعتماد» درباره حضور در هيات داوران فيلمهاي اول جشنواره سخن گفت و همچنين تاكيد كرد برخلاف اعلامهايي كه پيش از شروع به كار جشنواره صورت ميگرفت، فيلمسازان جوان جشنواره امسال چندان اميدي براي ورود نسل جوان به سينما ايجاد نكردهاند.
نكتهيي كه منتقدان جشنواره امسال به عنوان امتياز مثبت اينجشنواره از آن ياد ميكردند، وارد شدن نسل جديد فيلمسازاني بود كه در كارهاي اول خود آثار قابل تاملي ارائه كرده بودند. نگاه شما به عنوان يكي از اعضاي هيات داوران بخش فيلمهاي اول هم به همين ترتيب بود؟ اينكه نسل جواني با فيلمسازي و سبكي نو وارد سينما شدهاند؟
نه، نظر من متاسفانه اين نيست. فكر ميكنم پيش از بازبيني فيلمها توسط هيات داوري، درباره كيفيت فيلمهاي اول كمي اغراق شد. فيلمهايي كه ما ديديم اميد زيادي را در دل من برنينگيختند. فقط سه يا چهار فيلم در ميان اين آثار بود كه توجه من را جلب كردند.
از بين اين فيلمها با فيلمي مواجه نشديد كه نقش تهيهكننده در خوب جلوه كردن اثر بيش از كارگردان باشد؟ زيرا تهيهكننده سبكي شناخته شده در سينماي ايران دارد و خط و ربط فكري و تكنيكي او را در فيلمهايي كه ساخته، ديدهايم و حالا اثري كه تهيه كرده از همان فكر و تكنيك تغذيه كرده است.
اگر تهيهكننده «دهليز» پشت فيلم نايستاده بود، ممكن بود فيلم با وجود فيلمنامه و كارگرداني خوبش از آب در نيايد. يكي از دلايلي كه موجب شد جايزه بهترين فيلم را به «دهليز» بدهيم اين بود كه ميخواستيم از تهيهكننده فيلم بابت اينكه از يك فيلمساز فيلم اول و يك داستان كه لزوما قابليت فروش بالايي نداشت، حمايت كرده تقدير كنيم. فيلمهاي ديگري هم بودند كه مشخص بود يك تهيهكننده خوب پشت آنها نايستاده و ميتوانستند با توليد قويتر، فيلمهاي بهتري بشوند. فيلمهايي ديديم كه انگار با خيال راحت و از روي دلسيري ساخته شده بودند، و اين روحيه ضربه مهلكي به آنها زده بود، انگار استقبال مخاطب از فيلم اصلا براي سازندگان مهم نبوده. اگر چنين نگاهي در جريان توليد اين فيلمها وجود نداشت، احتمالا فيلمهاي بهتري ميشدند.
درباره «خسته نباشيد» چطور؟ مشخصا سوال من درباره اين فيلم بود و تاثير نگاه رضا ميركريمي بر ساخته محسن قرايي.
«خسته نباشيد» به نظر من فيلمي ضعيف و كسالتبار بود. همهچيزش گلدرشت و فاقد ظرافت بود و در هيات داوري حتي يك راي هم نياورد. اين فيلم جزو نخستين كارهايي بود كه از ليست ما كنار گذاشته شد.
اين نگاه برخي منتقدان و مخاطبان كه فيلم در عين سادگي توانسته حرفش را بزند و موفق از آب درآمده نگاه هيات داوران نبود؟
ما هفت آدم در هيات داوران بوديم كه نه نماينده جامعه ايرانيم و نه حتي نماينده قشر خاصي از جامعه. هفت آدم بوديم با نظراتي كاملا متفاوت. بنابراين در موارد نادري كه اتفاقنظر كامل بين ما وجود داشت، تكليف روشن بود. «دهليز» را همه دوست داشتيم و ميدانستيم بهترين فيلم اول امسال است. از طرف ديگر اتفاق نظر داشتيم كه «خسته نباشيد» فيلم بدي است. اين تفاهم كامل چون جزو شرايط استثنايي بين ما بود زياد جاي بحث نداشت. مشخص بود كه فيلم بايد كنار گذاشته شود.
اما اين شائبه به وجود ميآيد كه اين فيلم توليد حوزه هنري است و وزارت ارشاد برگزاركننده جشنواره با حوزه هنري مشكل دارد و انتظار ميرود فيلم حوزه در جشنواره مورد توجه قرار نگيرد.
نه، اين طور نبود. ميدانم كه اين شائبه ايجاد ميشود، اما واقعيت اين نبود. «تاج محل» هم از توليدات حوزه هنري است و من معتقدم فيلم خوبي بود و متاسفم كه با وجود كوششهاي من از طرف داورهاي ديگر ناديده گرفته شد. در بين فيلمهاي اول «تاج محل» يكي از فيلمهاي محبوب من بود وسعي كردم مطرح شود. بحث اختلاف اهالي سينما با سياستهاي مسخره حوزه هنري مطرح نشد، چون ما به كارگردان فيلم فكر ميكرديم. سرنوشت كارگرداني كه فيلم اولش را ميسازد براي من بسيار با اهميتتر از هر نوع اختلاف نظري است كه با حوزه هنري دارم.
وقتي شما به عنوان يكي از اعضاي هيات داوران معرفي شديد، همه تعجب كردند؛ از اين جهت كه نام ماني حقيقي در ذيل داوري جشنوارهيي جاي گرفته كه از طرف مديريت دولتي سينما برگزار ميشود. همواره سينماي مستقل را از شما ديديم و فاصله از مديريت دولتي سينما. درباره اين حضور توضيح دهيد.
از دو منظر ميتوان اين قضيه را نگاه كرد، يكي اينكه آنها چرا من را انتخاب كردند و ديگر اينكه من چرا دعوت آنها را پذيرفتم. اينكه آنها چرا من را انتخاب كردند را بايد از خودشان بپرسيد. تصور من اين است كه دليل اين دعوت تمايلشان به حضور طيفي متنوع در هيات داوري بود، كه در اين زمينه موفق هم شدند. تنها طيفي كه در هياتهاي داوري حضور نداشتند، مديران خانه سينما بودند. در جريان هستم كه براي داوري دعوت شده بودند و نپذيرفته بودند، كه اين احتمالا به اختلاف نظرهاي خانه سينما و وزارت ارشاد ارتباط دارد و قطعا به رابطه نزديك همان مديران با حوزه هنري.
و دليل پذيرش شما؟
من اعتقاد دارم جشنواره فيلم فجر متعلق به همه فيلمسازان است و به وزارت ارشاد تعلق ندارد. وزارت ارشاد در اين ميان صرفا يك مجري است. جشنواره مانند آبرو و غيرت فيلمسازان است و بايد از آن نگهداري كرد و بهترين راه براي نگهداري از آن اين است كه با وجود همه مشكلها و اختلافها حضور فعال و دايمي در آن داشته باشيم. تحريم كردن جشنواره فيلم فجر به هر شكل فقط موجب ميشود آن جناح از فيلمسازاني كه مايل هستند سينما را به يك سينماي دولتي و سفارشي تقليل دهند، حاكميت اين رويداد سينمايي را برعهده بگيرند. به همين دليل من هر فيلمي كه ساختهام، حتي فيلمهاي مستندم را به جشنواره ارائه كردهام و هر دفعهيي هم كه از من براي داوري دعوت شود، آن را خواهم پذيرفت. احساس ميكنم اين جزو وظايف اصلي من است.
يعني اين كار را ميپذيريد بدون اينكه به شخص دبير جشنواره و اعضاي ديگر هيات داوران توجه داشته باشيد؟ اينكه ممكن است دبير آزادي راي به شما به عنوان داور ندهد؟
چنين چيزي اصلا ممكن نيست. اين از آن سوءتفاهمهاي اساسي درباره جشنواره فيلم فجر است. شما نميتوانيد تصور كنيد، گروهي مانند گروهي كه ما داشتيم، آدمهايي مثل خودم، فراستي يا ابراهيم فياض، كساني نيستند كه يك مدير دولتي بتواند به سادگي به آنها خط بدهد يا تعيين تكليف كند. اصلا كاري به باورهاي اين افراد ندارم. چنين چيزي غيرممكن است و طبعا براي ما هم پيش نيامد. داوران بخش اصلي هم كه از ما هم گردنكلفتتر بودند. فخيمزاده و مصطفي شايسته را به خوبي ميشناسم و ميدانم آنها كساني نيستند كه افرادي مثل عباسيان، شمقدري يا عرفانمنش قادر باشند درباره رايشان به آنها سفارش بدهند. اين توهم به سالهاي 60 برميگردد و قطعا اين داوري سفارشي در آن سالها اتفاق ميافتاد. دبير جشنواره جز انجام دادن كارهاي اداري مربوط به داوري ما، كار ديگري انجام نميداد. بد نيست بدانيد سه جايزهيي كه ما در مراسم اختتاميه داديم دقيقا همان سه جايزهيي بود كه من دوست داشتم، داده شود. من با اسم اين سه نفر به جلسه نهايي داوري رفتم و خوشبختانه همان سه جايزه هم در نهايت داده شد.
جايزه دستاورد فني را به فيلمبردار «برلين منفي هفت» اعطا كرديد. وقتي دبير جشنواره خودش در جريان رقابتها فيلم دارد، براي شما به عنوان داور آزاردهنده نيست؟
ما درباره اين موضوع صحبت كرديم. به نظر من اين اشتباه بود كه آن فيلم در بخش مسابقه حضور داشت و اگر جايزه بهترين فيلم يا كارگردان به آن تعلق پيدا ميكرد اين شائبه به وجود ميآمد كه جايزه با فشار دبير جشنواره تعيين شده. اما جايزه فيلمبرداري مطلقا ارتباطي به اين مسائل ندارد. واقعا از بين دستاوردهاي هنري كه ميتوانستند مورد توجه ما قرار بگيرند، فيلمبرداري «برلين منفي هفت» بهترين بود و فاصله زيادي هم با ساير كارها داشت. جالب اينكه تا زمان ارائه راي تعدادي از داوران اصلا خبر نداشتند كه اين فيلم ارتباطي به موسسه رسانههاي تصويري دارد. اين فيلم از دبيري عباسيان نه تنها سودي به دست نياورد، بلكه حتي ضربه خورد، چون اگر همين فيلم با همين مشخصات در بخش مسابقه حاضر ميشد و با عباسيان ارتباطي نداشت، شايد موفقيت بيشتري به دست ميآورد.
در ادامه سوالم درباره پذيرش داوري جشنواره اين پرسش همچنان در ذهنم هست. ما همواره از ماني حقيقي شخصيتي كاملا مستقل ديدهايم؛ به اين ترتيب كه كنار ابراهيم فياض قرار گرفتن و داوري در كنار برخي از اعضاي هيات داوري كاملا دور از انتظار و برخلاف شناخت ما از شما بود. وقتي اين داوري را پذيرفتيد همه تعجب كردند، اين تعجب به دليل همگاني بودن آن حتما نكتهيي مهم را نشان ميدهد. به همين دليل دوست دارم اصل جواب را به من بدهيد. اينكه چطور ميتوانيم شما را در مقام داور يك جشنواره دولتي ببينيم؟
اين هم حاكي از مستقل بودن من است. من هر كاري دلم بخواهد و صلاح بدانم ميكنم. من هم در همين جامعه و با همين آدمها زندگي ميكنم و ميدانم حضور من به عنوان داور در جشنواره فجر چه واكنشهايي به همراه خواهد داشت. من نه تنها از تكتك اعضاي هيات داوران كه در كنارشان حضور داشتم مستقل هستم، بلكه از شما، از منتقدين، از تماشاگران و از باقي نظريهپردازان هم مستقل هستم. من از كساني كه چنين توقعي از من نداشتند هم مستقلم و كاري را كه خودم فكر ميكنم درست است انجام ميدهم. زماني كه به برنامه «هفت» رفتم هم خيليها تعجب كردند. اين نخستين باري بود كه من در نسبتي با صداوسيما قرار ميگرفتم. در آن بزنگاه و مقطع خاص، حضورم در آن برنامه به نظر خودم كار درستي آمد. ميدانستم اگر نروم مسعود فراستي هرچه دوست داشته باشد درباره فيلم من ميگويد و حرفهايش بيجواب ميماند. بيجواب نگذاشتن فراستي برايم مهمتر بود تا حضور داشتن يا نداشتن در صداوسيما. الان هم از آن تصميم راضي و خوشحالم. اختلاف نظرم با فراستي سر جايش است و احترام متقابل ما در مقام منتقد و فيلمساز هم با وجود همه انتقادها سر جايش است. درباره داوري جشنواره فجر هم همين استدلال را داشتم. فكر كردم با توجه به اينكه گروهها و جناحهاي مختلفي سعي ميكنند سينما را به سمت و سوي مورد نظر خودشان ببرند، حضور من شايد بتواند مانع قرباني شدن فيلمهاي اول بشود. وظيفه خودم ميدانم استقلال خودم را نه تنها از نهادهاي دولتي، بلكه از همه گرايشها حفظ كنم. تا حالا استقلال من را از سينماي دولتي ديده بوديد، حالا استقلال من را از خودتان ببينيد.